وقتی با شوهرم به خرید می روم تا چند روز بعد دعوا داریم، می گوید از خرید کردن خوشش نمی آید، برای هر کالایی حاضر به پرداخت پول نیست و مدام غر می زند که خرید این کالاها برای زندگی ضروری نیست در صورتی که احساس می کنم مشکل او خسیس بودن است، نه غیرضروری بودن کالاهای خریداری شده.
همین که قرار می شود برای خرید کردن از خانه بیرون برود، اعصاب خردی هایش شروع می شود. انگار علاقه ای برای خرید وسایل مورد نیاز خانه ندارد. بیشتر از همه خودش را اذیت می کند و مدام با خودش غر می زند. وقتی دستش را در جیبش می کند تا پولی را به همسر یا فرزندانش برای خرج های شان بدهد، صد بار به آن ها می گوید که چه قدر خرج های تان زیاد شده است. دائم تذکر می دهد که مراقب باشید به هر چیزی پول الکی ندهید. دست آخر هم بعد از خریدن وسیله ای برای خانه یا دادن پول به یکی از اعضای خانواده، چند ساعتی با هیچ فردی صحبت نمی کند تا به قول خودش، اعصابش آرام شود.